دیشب به تو گفتم بیا ستاره ها را شماره کنیم
گفتی شروع کن
ولی خطا نکنی!
گفتم چرا خطا؟
بیا، یک، دو، سه، چهار
گفتی: نگفتم؟ همیشه حساب ستاره شماریت اشتباست
این ها که چشم تو می شمرد هواپیماست!
گزیده های فرهنگ پارسی
03 آگوست 2011 بیان دیدگاه
در شعر های من برچسبها:مازیار مهدوی فر, شعر
دیشب به تو گفتم بیا ستاره ها را شماره کنیم
گفتی شروع کن
ولی خطا نکنی!
گفتم چرا خطا؟
بیا، یک، دو، سه، چهار
گفتی: نگفتم؟ همیشه حساب ستاره شماریت اشتباست
این ها که چشم تو می شمرد هواپیماست!
06 مهٔ 2011 بیان دیدگاه
در شعر های من برچسبها:مازیار مهدوی فر, شعر گیلکی
او روز که بمام
تو ایسابی
او روز که بوشوم
تو ایسابی
او روز که وگردم…
06 مهٔ 2011 بیان دیدگاه
در شعر های من برچسبها:مازیار مهدوی فر, شعر گیلکی
تی ورجه نیشته بوم
تو هی حرف بزی
مو نفهمسم چی گونی
تو هی داد بزی
مو نفهمسم چره
آخر سری
خنده بودی
منم بزم زیر خنده
06 مهٔ 2011 بیان دیدگاه
در شعر های من برچسبها:مازیار مهدوی فر, شعر
ما هر دممان را به چرا می گذرانیم
چرا نه؟
بودن و نبودمان به اما گذرانیم
چرا نه؟
عمری به چرا؟ کی؟ به چه علت گذرانیم
هی باید و ای کاش و اگر بود پزانیم
آن قدر دراین دشت سوالات بمانیم
کاخر رمه ی عمر ازین گله رمانیم.
04 مهٔ 2011 بیان دیدگاه
در شعر های من برچسبها:مازیار مهدوی فر, شعر
همیشه مثل همیشه است
تکرار دیروز
اما امید به فردایی
که قطعا
همانند دیروز است.
28 آوریل 2011 بیان دیدگاه
در شعر های من برچسبها:مازیار مهدوی فر
میان گرسنه و سیر چقدر فاصله است ؟
یک نان
و فاصله میان ابر و قوس قزح؟
باران
میان بودن و نبودن چقدر؟
یک آن
28 آوریل 2011 ۱ دیدگاه
در شعر های من برچسبها:مازیار مهدوی فر
آهوی تنها
شیر گرسنه
تنازع بقا…
28 آوریل 2011 بیان دیدگاه
در شعر های من برچسبها:مازیار مهدوی فر
اشک دردانه چشم است
و در فراق اوست
که چشم می گرید.
28 آوریل 2011 بیان دیدگاه
در شعر های من برچسبها:مازیار مهدوی فر
داشتم به این محال
می اندیشیدم
که آیا می شود
با یک پیاله آب
فقط یک پیاله آب
یک عمر زنده ماند؟
ناگاه
چشمم
به ماهی قرمز
توی پیاله
خیره ماند.
28 آوریل 2011 بیان دیدگاه
در شعر های من برچسبها:مازیار مهدوی فر
اشک هایم را
بدرقه راهت کردم
مبادا بروی
و باز نگردی…