شبي دل بود و دلدار خردمند دل از ديدار دلبر شاد و خرسند
که با بانگ بنان و نام ايران دو چشمم شد ز شور عشق گريان
چو دلبر شور اشک شوق را ديد به شيريني ز من مستانه پرسيد
بگو جانا که مفهوم وطن چيست که بي مهرش دلي گر هست دل نيست
به زير پرچم ايران نشستيم ودر را جز به روي عشق بستيم
به يمن عشق در ناب سفتيم ودر وصف وطن اينگونه گفتيم
وطن يعني درختي ريشه در خاک اصيل و سالم و پر بهره و پاک
وطن خاکي سراسر افتخار است که از جمشيد و از کي يادگار است
وطن يعني سرود پاک بودن نگهبان تمام خاک بودن بیشتر