میپرسی تنهایی؟
تنهایم
تنها
مثلِ هواپیمایی که گیج میزند آن بالا
وصل نمیشود تماسش با برجِ مراقبت
مثلِ هواپیمایی که آمادهی فرود است روی اقیانوس
میپرسی تنهایی؟
تنهایم
تنها
مثلِ زنی که همهی روز پشتِ فرمان است و بیشتر
گزیده های فرهنگ پارسی
23 اکتبر 2011 بیان دیدگاه
در شعر های دیگران برچسبها:می پرسی تنهایی؟, محسن آزرم, ادرین ریچ, تنهایی
میپرسی تنهایی؟
تنهایم
تنها
مثلِ هواپیمایی که گیج میزند آن بالا
وصل نمیشود تماسش با برجِ مراقبت
مثلِ هواپیمایی که آمادهی فرود است روی اقیانوس
میپرسی تنهایی؟
تنهایم
تنها
مثلِ زنی که همهی روز پشتِ فرمان است و بیشتر
23 اکتبر 2011 بیان دیدگاه
در شعر های دیگران برچسبها:محسن آزرم, دریتا کومو
تنهایی تلفنیست که زنگ میزند مُدام
صدای غریبهایست که سراغِ دیگری را میگیرد از من
یکشنبهی سوتوکوریست که آسمانِ ابریاش ذرّهای آفتاب ندارد
حرفهای بیربطیست که سر میبَرَد حوصلهام را
تنهایی زلزدن از پشتِ شیشهایست که به شب میرسد
فکرکردن به خیابانیست که آدمهایش قدمزدن را دوست میدارند بیشتر