کبریت زدم
تو برای این روشنایی محدود گریستی
سراپا در باد ایستادم
من فقط یک نفرم
اما اکنون هزاران پرنده را در باد به یغما می برند
از مهتاب که به خانه باز گردم
آهن ها زنگ خورده اند بیشتر
شعر و صدای احمدرضا احمدی
05 مهٔ 2012 بیان دیدگاه
در صدای شاعر برچسبها:کبریت زدم, ایرانی, احمدرضا احمدی, شعر, شعر نو, صدای شاعر
